پاورپوینت معماری مطالعات ترمینال مسافربری با 104 اسلاید به برسی عوامل مهم در طرحی ترمینال پرداخته است. ترمينال بعنوان سيستمي كه ارائه كننده خدمات ميباشد نیاز به ضوابط طراحی و مطالعات زیاد می باشد در درون خود داراي اجزاء مختلف و با نيازهاي متفاوتي ميباشد لذا جهت ايجاد هماهنگي بين بخش هاي مختلف و ايجاد نظم در امور و رسيدگي به امور جاري، سيستم مديريت و سرپرستي يكي از نيازهاي اوليه و لازم ترمينال ميباشد.
فهرست مطالب
- تعريف ترمينال
- ضرورت طرح
- اهداف طرح

پاورپوینت معماری مطالعات ترمینال مسافربری
پاورپوینت معماری مطالعات ترمینال مسافربری
تعريف نكردن ورودي ترمينال به صورت شاخصي و به شكلي كه معناي ورودي را برساند . اين ورودي فقط با يك تابلو عنوان ورودي را گرفته است و المان خاصي براي آن طراحي نشده كه بتواند تصويري از ترمينال سبزوار را در ذهن عابر ايجاد كند اين در حالي است كه نقش ورودي در ايجاد يك تصوير بسيار مهم است.
از لحاظ عملكرديمشكلات
عدم قرار دادن فيلتر در ورودي با توجه به احساس نياز به اين فضا. نداشتن رمپ براي عبور ويلچر و چرخهاي دستي حمل بار. عدم خوانايي پلان. ديد نامناسب و كم زاويه مسافر به تعاونيها و فضاي ورودي در بدو امر.

پاورپوینت معماری مطالعات ترمینال مسافربری
پاورپوینت معماری مطالعات ترمینال مسافربری
پایانههای مسافربری، به ویژه فرودگاهها، از پیچیدهترین و نمادینترین گونههای معماری معاصر هستند. آنها صرفاً ساختمانهایی برای سوار و پیاده شدن مسافران نیستند، بلکه زیرساختهای حیاتی، موتورهای اقتصادی، دروازههای ملی و فضاهای شهری چندعملکردی محسوب میشوند. مبانی نظری طراحی یک ترمینال مسافربری موفق، بر یکپارچهسازی چهار محور اصلی استوار است: جریان و حرکت (Flow and Movement)، خوانایی و جهتیابی (Legibility and Wayfinding)، انعطافپذیری و توسعهپذیری (Flexibility and Expandability)، و تجربه مسافر و حس مکان (Passenger Experience and Sense of Place).
۱. جریان و حرکت: معماری به مثابه دیاگرام
اصل بنیادین در طراحی ترمینال، مدیریت کارآمد و روان جریانهای پیچیده مسافران، بار، هواپیما و وسایل نقلیه زمینی است. ترمینال در هسته خود یک “ماشین پردازش” است و معماری آن باید تجسم کالبدی یک دیاگرام منطقی باشد.
- فلسفه طراحی: هدف اصلی، به حداقل رساندن مسافت پیادهروی مسافر و جداسازی جریانهای متضاد برای جلوگیری از تداخل و سردرگمی است. این اصل منجر به تفکیک عمودی یا افقی مسیرهای مسافران ورودی (Arriving) و خروجی (Departing) میشود. مسافران خروجی معمولاً در سطح بالاتر وارد میشوند تا به گیتها برسند و مسافران ورودی در سطح پایینتر برای تحویل بار و خروج از ترمینال هدایت میشوند. همچنین، جریان مسافران داخلی از بینالمللی و مسافران ترانزیت باید به دقت مدیریت شود.
- پیکربندیهای ترمینال (Terminal Configurations): بر اساس این اصل، مدلهای مختلفی برای پیکربندی ترمینال توسعه یافته است:
- مدل خطی یا اسکلهای (Linear/Pier): یک ساختمان مرکزی که اسکلههای خطی (همانند انگشتان دست) از آن منشعب میشوند. (مانند فرودگاه هیترو لندن)
- مدل ماهوارهای (Satellite): یک ترمینال اصلی که از طریق تونل یا قطار به ساختمانهای اقماری مجزا که گیتها در آن قرار دارند، متصل است. (مانند فرودگاه شارل دوگل پاریس)
- مدل واحد و متمرکز (Centralized Unit): یک ساختمان بزرگ که تمام فرآیندها و گیتها در زیر یک سقف واحد قرار دارند. (مانند فرودگاه کانسای اوزاکا) هر یک از این مدلها، مزایا و معایبی از نظر مسافت پیادهروی، زمان اتصال و کارایی عملیاتی دارند.
۲. خوانایی و جهتیابی: کاهش استرس در فضای پیچیده
فرودگاهها ذاتاً فضاهایی استرسزا هستند. مسافران نگران از دست دادن پرواز، پیدا کردن گیت صحیح و طی کردن مراحل امنیتی و گمرکی هستند. معماری ترمینال باید به عنوان یک ابزار قدرتمند برای کاهش این استرس از طریق ایجاد یک محیط خوانا و قابل درک عمل کند.
- فلسفه طراحی: این اصل که به “جهتیابی شهودی” (Intuitive Wayfinding) معروف است، معتقد است که مسافر باید بتواند بدون نیاز مداوم به تابلوها، مسیر خود و مرحله بعدی سفرش را به صورت بصری درک کند. این کار از طریق ایجاد خطوط دید واضح (Clear Sightlines)، نشانههای معماری (Architectural Cues) و سازماندهی منطقی فضا انجام میشود.
- راهکارهای معماری:
- سقفهای بلند و یکپارچه: استفاده از سازههای فضاکار یا پوستهای برای ایجاد یک سقف واحد و مرتفع، به مسافر اجازه میدهد تا مقیاس کلی فضا را درک کرده و دید بازی به سمت گیتها یا محوطه پرواز داشته باشد. فرودگاه استانستد لندن (طراحی نورمن فاستر) با سقف درختی شکل و سبک خود، نمونهای کلاسیک از این رویکرد است.
- نور طبیعی: استفاده گسترده از نور طبیعی نه تنها به کاهش مصرف انرژی کمک میکند، بلکه با ایجاد ارتباط بصری با بیرون (آسمان و محوطه پرواز)، به جهتیابی مسافران و کاهش حس کلاستروفوبیا کمک میکند.
- کدگذاری رنگی و مصالح: استفاده هوشمندانه از رنگ یا مصالح مختلف برای تفکیک مناطق عملکردی (مثلاً یک نوع کفپوش برای مسیر اصلی حرکت و نوعی دیگر برای فضاهای تجاری) میتواند به هدایت ناخودآگاه مسافران کمک کند.
۳. انعطافپذیری و توسعهپذیری: طراحی برای آینده نامعلوم
صنعت هوانوردی به شدت پویا و در حال تغییر است. مقررات امنیتی، اندازه هواپیماها و حجم مسافر دائماً در حال تحول هستند. یک ترمینال که برای نیازهای امروز به صورت ثابت و غیرقابل تغییر طراحی شود، به سرعت منسوخ خواهد شد.
- فلسفه طراحی: معماری ترمینال باید “آیندهنگر” (Future-Proof) باشد. این امر از طریق طراحی مدولار و ایجاد “پوسته و هسته” (Shell and Core) انعطافپذیر حاصل میشود. سازه و پوسته اصلی ساختمان (Shell) باید به گونهای طراحی شوند که بتوان فضاهای داخلی (Core) را با حداقل هزینه و اخلال در عملیات، بازآرایی یا توسعه داد.
- راهکارهای معماری: فرودگاه کانسای (طراحی رنزو پیانو) که بر روی یک جزیره مصنوعی ساخته شده، با فرم کشیده و مدولار خود به گونهای طراحی شده که بتوان آن را به صورت خطی در آینده توسعه داد. همچنین، استفاده از سازههای دهانه بزرگ، فضاهای داخلی وسیع و بدون ستونی را ایجاد میکند که برای هرگونه تغییر کاربری در آینده، حداکثر انعطافپذیری را فراهم میآورد.
۴. تجربه مسافر و حس مکان: ترمینال به مثابه مقصد
در گذشته، ترمینالها فضاهایی صرفاً عملکردی بودند. اما امروزه، با افزایش زمان انتظار مسافران، آنها به فضاهای شهری پیچیدهای تبدیل شدهاند که شامل فروشگاهها، رستورانها، گالریهای هنری، هتلها و فضاهای استراحت میشوند. معماری باید این “زمان انتظار” را به یک تجربه مثبت و خاطرهانگیز تبدیل کند.
- فلسفه طراحی: ترمینال باید یک “حس مکان” (Sense of Place) قوی ایجاد کند. این ساختمان، اولین و آخرین تصویری است که یک بازدیدکننده از یک شهر یا کشور دارد و باید بتواند هویت، فرهنگ و ویژگیهای منحصربهفرد آن منطقه را بازتاب دهد.
- راهکارهای معماری:
- الهام از فرهنگ و طبیعت بومی: فرودگاه اینچئون سئول با فرم سقف که از معابد سنتی کرهای الهام گرفته، یا ترمینال ۴ فرودگاه باراخاس مادرید (طراحی ریچارد راجرز) با سقف مواج و رنگارنگ خود که یادآور مناظر اسپانیاست، نمونههایی از این رویکرد هستند.
- ایجاد فضاهای انسانی: طراحی فضاهای استراحت متنوع با مبلمان راحت، چشمانداز به فضای سبز یا محوطه پرواز، و ایجاد مناطق آرام و به دور از هیاهوی مسیر اصلی، به بهبود کیفیت تجربه مسافر کمک شایانی میکند.
در نهایت، طراحی یک پایانه مسافربری موفق، یک موازنه دقیق بین منطق ماشینی (جریان و کارایی) و نیازهای انسانی (آسایش و معنا) است. بهترین ترمینالها آنهایی هستند که در عین حال که به صورت یک دیاگرام بینقص عمل میکنند، فضاهایی خاطرهانگیز، خوانا و ریشهدار در فرهنگ خود خلق مینمایند و سفر را نه به عنوان یک فرآیند استرسزا، بلکه به عنوان بخشی لذتبخش از تجربه کلی مقصد، بازتعریف میکنند.

نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.